دعای فرج شروع مناظره موضوع بحث:امامت و خلافت 1 - یاصاحب العصر و الزمان
سفارش تبلیغ
صبا ویژن























یاصاحب العصر و الزمان

 

به دلیل طولانی بودن موضوع مناظره  بحث هر کدام از آقایان را در پست جداگانه  قرار می دهم

شروع مناظره

 

موضوع بحث:

 

 

 

 

امامت و خلافت

 

 

 

 

 

با قید قرعه، شروع کننده مناظره آقای ملازاده است.

آقای ملازاده از علمای اهل تسنن

 

ما به عنوان سیاد أعظم مسلمین جهان، از روزی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فوت کرد، یاران او که معجزه دوم

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند، آنها را با اهل بیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) یکجا و یکدل و یک

مرام و یک عقیده و یک دین می‌دید؛ ولی شما نظر دیگری دارید و خودتان بیشتر توضیح خواهید داد.

اما این نگرش به امامت که به نظر شما، تِلو نبوت است و بلکه بالاتر از نبوت است، در نظر ما، با احترام به شما و شنوندگان

محترم، یکی از بزرگترین توطئه‌هایی است که علیه اسلام و حتی علیه تشیع صورت گرفته است. برای این‌که مفهوم امامت در

این صورت موجود در میان امامیه اثنی عشریه، هیچ سند درستی، نه در کتاب خدا و نه در سنت رسول الله ندارد. بلکه اولین

کسی که این موضوع را به این معنا و مفهوم در اسلام مطرح کرد، خاخامی بود که تظاهر به اسلام می‌کرد به نام عبدالله بن

سبأ که از یهودیان یمن بود و اولین کسی بود که امامت به معنای وصایت از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را مطرح

کرد و سابقا هم وقتی یهودی مذهب بود، راجع به هارون (علیه السلام) و آل هارون (علیه السلام) آن را گفته بود و بعد آمد در

اسلام این را مطرح کرد. وقتی که این غلو و افراط را حضرت مولای متقیان حضرت علی بن ابیطالب رضی الله عنه شنید، او را

محاکمه کرد و کسانی را که این گفته برایشان ثابت شد، گفت:

لما رأیت الأمر أمرا منکرا، أججت ناری.

 

اما چون عبدالله بن سبأ، مانند یک مار و روباه بود و برای خودش ثابت نشده بود، او را به یمن تبعید کرد. این موضوع را فعلا کنار می‌گذاریم. اما

اولین کسی که این موضوع را علنی کرد و مخالفان این موضوع را دستگیر کرد، این شخص بود و هم اهل سنت و هم بسیاری از برادران

شیعه ما اعتراف می‌کنند از جمله آقای کشی از علمای رجال در رجال کشی، صفحه 108، نوبختی در فرق الشیعه، صفحه 2

و ... . اینها متفق‌اند بر این‌که این آقا یهودی الأصل بود و یوشع بن نون (علیه السلام) را وصی موسی (علیه السلام) می‌دانست، وقتی تظاهر

به اسلام کرد، راجع به حضرت علی (علیه السلام) همین حرف را زد. یعنی همان توطئه قدیمی که مسیحیت را به ویران‌گری کشاند، همان

به وسیله او در اسلام تجدید بنا شد و دوباره همان خطوط پیاده شد.

?ابن بابویه قمی وقتی در قرن 4 عقائد شیعه را می‌نویسد، این موضوع را مطرح می‌کند که آنها معتقدند هر پیامبری وصی دارد و وصی پیامبر

اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، (علیه السلام) حضرت علی (علیه السلام) و تعداد اوصیاء را ذکر می‌کند و آقای مجلسی هم همچنین، تا

الان. ولی وقتی به مفهوم امامت نگاه می‌کنیم، همانطوری که کاشف الغطاء در أصل الشیعه و أصولها می‌گوید حتی معاصرین،

این اعتقادات که سابقا از اعتقادات غلات و افراطیون بوده است، امام جعفر صادق (علیه السلام) آنها را لعنت می‌کرده است.

این اعتقادات الان ضروریات دین و مذهب شده است و از اینجاست که امام صادق (علیه السلام) می‌گوید:

غلات از یهود و نصارا هم بدترند.

 

?آنچه را که از غلوّ و افراط و تندروی بوده است، ائمه اهل بیت و ائمه اهل سنت که بر ضدش بودند، امروزه جزء ضروریات مذهب امامیه اثنا

عشریه شده است. الان، امامت منصبی الهی مانند نبوت شده است. هم‌چنان‌که خداوند متعال برای نبوت و رسالت، پیامبرانی را بر

می‌گزیند، برای امامت هم افرادی را بر می‌گزیند. پس مفهوم امامت همان مفهوم نبوت است (در نظر شیعه) و ادعای نبوت نکردن بر آنها، به

قول آقای قلمداران ـ دانشمند شهیر قم، که این اعتقادات را خودش از آن دست برداشت ـ یک تعارف بیش نیست. وقتی که خداوند، انبیاء

خودش را بر می‌گزیند و امامت هم شبه نبوت است و امام همان نبی است، تا حدی که مجلسی می‌گوید:

استنباط فرق بین امام و نبی، خالی از اشکال نیست و ما فقط بخاطر رعایت پیامبر اکرم

(صلی الله علیه و آله و سلم) می‌گوییم که آنها نبی نیستند و الا ما هیچ فرقی قائل

نیستیم.

 

این مفهوم‌شان در امامت است. در نقدش همین کافی است که در کتاب خدا، یک آیه صریح و روشن و واضح درباره‌اش نیست.

مسئله امامت نه این‌که از اصول دین نیست، بلکه از احکام عادی دین است که به خلیفه دوم مسلمین واگذار شده است. اما راجع به این‌که

چگونه حکومت را خودشان انتخاب کنند:

وَ أَمْرُهُمْ شُورَی بَیْنَهُمْ (شوری/38)

 

پس از اصول دین نیست و اگر از اصول دین بود، حتما باید در قرآن می‌آمد، مانند وضو و حج و زکات و احکام فرعی بسیاری دیگر چه رسد به

عقائد اصلی. وقتی امامت از اجل امور بود بعد از نبوت (سخن کاشف الغطاء) یا منصب الهی باشد مانند نبوت (در کتاب اصل الشیعه) یا بنا به

گفته کلینی (کتاب کافی، ج1، ص175) از منصب نبوت بالاتر است، جزائری می‌گوید:

امامت عامه از نبوت و رسالت هم بالاتر است.

 

چنین افراط و غلوهایی در اندیشه شیعه اولیه وجود نداشت. این افراط‌ها و غلوها بعداً آمده است و هیچ ربطی نه به اهل بیت (علیهم

السلام) دارد و نه به قرآن و نه به سنت؛ تا حدی که این اعتقاد چنان روی آنها تاثیر کرده که در حدیث پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و

سلم) که بین فریقین متفق است، که می‌فرماید:

بنی الإسلام علی خمس: الصلاة و الزکاة و الصوم و الحج و الولایة.

 

شهادتین را انداخته‌اند و ولایت را جای آن گذاشته‌اند. مفهوم شهادتین که از ارکان اسلام است، انداخته‌اند کنار و مفهوم ولایت را جای آن

گذاشته‌اند و از نبوت هم بالاتر برده‌اند.

شکی نیست که اینها ضلالت است و بر عدم صحت امامت، همین کافی است که سندی از قرآن ندارد و مبدأش در آغاز، سری و مخفی بود

و بعدا عمومی‌تر شد و این‌که طرح سری و مخفی علیه قدرت مسلمین و خلافت بکار گرفته شد را بعدا عرض می‌کنم. اما همین کافی است

که در قرآن آیه صریحی راجع به بسیاری از احکام وجود دارد، ولی راجع به امامت وجود ندارد و خود حضرت علی (علیه السلام) به امامت

معتقد نبود؛ لذا منشأ خلافتش را مردمی می‌داند نه الهی. وقتی بر خلافت استنباط می‌کند، در نهج البلاغه می‌گوید:

إنه بایعنی القوم الذین بایعوا أبا بکر و عمر و عثمان فإن اجتمعوا علی رجل و سموه إماما

با من قومی بیعت کردند که به ابوبکر و عمر بیعت کردند.

نهج البلاغه، نامه 6

جواب استاد حسینی قزوینی را در پست بعدی مشاهده کنید

 

الکافی للکلینی، ج2، ص18

 

بحار الأنوار للمجلسی، ج26، ص82

 

وقتی این منکر بزرگ و غلو و افراط را دید، آنها را محاکمه کرد.

فتح الباری شرح صحیح البخاری لإبن حجر العسقلانی، ج12، ص238 ـ مناقب آل أبی طالب

ابن شهر آشوب، ج1، ص227

 



نوشته شده در چهارشنبه 91 تیر 28ساعت ساعت 11:0 عصر توسط از ولادت تا ظهور| نظر بدهید
طبقه بندی: مناظره

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin