یاصاحب العصر و الزمان
استاد حسینی قزوینی از برادرمان آقای ملازاده تشکر میکنیم که تا حدودی ادب اسلامی را رعایت کردند و با توجه به سوابقی که از ایشان داشتیم، این انتظار را از ایشان نداشتیم. در رابطه با بحث امامت که ایشان فرمودند در زمان خلیفه سوم توسط عبدالله بن سبأ صورت گرفته، اینکه عبدالله بن سبأ وجود خارجی نداشته، هم بسیاری از علمای شیعه بر این باورند و هم علمای اهل سنت که همچنین چیزی نبوده است. اگر ما به قرآن مراجعه کنیم، میبینیم که در قرآن اهمیت ویژهای درباره امامت و خلافت مطرح شده است. خداوند نسبت به حضرت آدم (علیه السلام) میگوید:
إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً همانطوری که خداوند نسبت به حضرت ابراهیم (علیه السلام) میفرماید:
وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ کُلًّا جَعَلْنَا نَبِیًّا (مریم/49) همین خدای عالم، وقتی نوبت به امامت میرسد، میگوید:
إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا یا اینکه حضرت موسی (علیه السلام) از خداوند تقاضا میکند:
وَ اجْعَلْ لِی وَزِیرًا مِنْ أَهْلِی * هَارُونَ أَخِی و خداوند میفرماید:
قَالَ قَدْ أُوتِیتَ سُؤْلَکَ یَا مُوسَی پس بحث خلافت یا امامت، کلیاتش در قرآن کاملا آمده است و نشان میدهد که جعل امام و خلیفه به دست خداست و ما برای این، روایات متعددی هم از سنت داریم که امامت و خلافت یک منصب الهی است و نه به دست پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است و نه به دست مردم. إبن حبان که از علمای بزرگ اهل سنت است، در کتاب الثقات میگوید:
وقتی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در اطراف مکه مشغول تبلیغ دین اسلام بود، قبیله بنی عامره آمدند و عرض کردند که یا رسول الله! ما حاضریم به تو ایمان بیاوریم، به شرطی که: همچنین پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نامههایی نوشت برای افراد دیگر، مثل عامر بن طفیل و بیحره و هوزه بن علی حنفی، که الطبقات الکبری ابن سعد دارد که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به هوزه بن علی حنفی نامه نوشت و دعوتش کرد به اسلام و او گفت:
که من موقعیت مناسبی دارم و اگر بیایم از تو تبلیغ کنم، خیلی از مردم حرف مرا میپذیرند، من حاضرم با تو همکاری کنم، به شرط آنکه خلافت بعد از تو به عهده من باشد. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: تعیین خلافت به دست من نیست و به دست خداوند است. در مورد غدیر خم، روایات متعدد در منابع شیعه و سنی داریم و در مورد آیه:
یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ در منابع و تفاسیر اهل سنت آمده از ابن مردویه و ابن عباس که میگوید:
کنا نقرأ فی زمن رسول الله «بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ» بأن علیا مولی المومنین. پس بحث اصول امامت، تعیینش به دست خداوند است و اینکه امامت به ظالمان نمیرسد:
وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا تمام این قضایا در قرآن آمده است، همانطور که کلیات نماز در قرآن آمده است. همانطور که دو رکعت نماز صبح یا چهار رکعت نماز عصر در قرآن تعیین نشده، نسبت به خلافت هم تعیین نشده است. اما کلیات امامت آمده که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
خلفائی بعدی اثنا عشر. مسئله دیگر اینکه میبینیم که نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بعد از نزول آیه:
وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ در سال سوم هجرت که 40 نفر از سران قریش را دعوت میکند، در همانجا بحث خلافت بعد از خویش را مطرح میکند و میفرماید:
أول من یعاضدنی فی هذا الأمر فهو أخی و وصی و خلیفتی من بعدی. ایشان که میگوید بحث خلافت اصلا مطرح نبوده، این مربوط به سال سوم هجرت است. ابن جریر طبری بنا به نقل از متقی هندی در کنز العمال و هیثمی در مجمع الزوائد و أبو جعفر إسکافی، بنا بر نقل إبن أبی الحدید و حاکم نیشابوری المستدرک علی الصحیحین میگویند این روایت صحیح است و دهها افراد دیگر صحت این قضیه را قبول دارند.
کنز العمال للمتقی الهندی، ج13، ص128 ـ مجمع الزوائد للهیثمی، ج8، ص302 ـ شرح نهج البلاغة لإبن أبی الحدید المعتزلی، ج13، ص243 ـ المستدرک علی الصحیحین الحاکم النیشابوری، ج3، ص132 همچنین قضیه حدیث ولایت در مسئله یمن که آمدند از آقا امیرالمومنین (علیه السلام) سعایت کردند و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
علیا منی و انا منه و هو ولی کل مومن بعدی. این قضیه برای سال ده بعثت است و ربطی به خلافت عثمان و عبدالله بن سبأ ندارد. حاکم نیشابوری درباره این حدیث میگوید:
هذا حدیث صحیح علی شرط مسلم. کلمه ولی هم مولا نیست که بگویند به معنای اولی بالامر آمده است یا نیامده. قضیه حدیث ثقلین، حتی در صحیح مسلم آمده که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد اهل بیت (علیهم السلام) را قرین و عدیل قرآن قرار داده است:
انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی یا قضیه حدیث طیر که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
أللهم ائتنی بأحب خلقک إلیک یأکل معی من هذا الطیر، فجاء علی رضی الله عنه.
خدایا برسان به من آنکسی را که محبوب ترین خلق در نزد تو است. جز حضرت علی (علیه السلام) کسی نیامد.
المستدرک علی الصحیحین الحاکم النیشابوری، ج3، ص130 ـ مجمع الزوائد للهیثمی، ج9، ص126 ـ المعجم الأوسط للطبرانی، ج2، ص207 حدیث منزلت در قضیه غدیر خم که در یک مجمع و همایش یکصد هزار نفری، آقا رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و با آن مقدماتی که فراهم کرد در آنجا، اشاره کرد بر اینکه حضرت علی (علیه السلام) بعد از من مولای هر مومن و اولی? به نفس هر مومن است و سه شبانه روز مردم آمدند به امیرالمومنین (علیه السلام) تبریک گفتند و پیشاپیش این تبریک گویان، آقای ابوبکر و عمر بودند که گفتند:
هنیئا لک یابن ابیطالب، اصبحت مولای و مولی کل مومن و مومنة. حسان بن ثابت هم بلند شد و شعری را إنشاء کرد. و دهها قضایای دیگر که در تاریخ در طول این 23 سال ثبت شده که بالاترین و مهمترین دغدغه نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، بحث خلافت بعد از خویش بوده است. من نمیدانم آیا عزیزان به این توجه دارند که وقتی میگویند پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) خلیفه معین نکرد و بحث وصایت در اسلام نبوده؛ به نظر من ایشان از خیلی قضایای تاریخی خبر ندارند و روایات متعدد داریم در منابع اهل سنت که:
إن لکل نبی وصی و وارث و أن علیا وصیی و وارثی.
امیرالمومنین (علیه السلام) وصی من است.
تاریخ مدینة دمشق لإبن عساکر، ج42، ص392 ـ المناقب آل أبی طالب لإبن شهر آشوب، ج 2، ص35 ـ فتح الباری شرح صحیح البخاری لإبن حجر العسقلانی، ج8، ص114 ـ الکامل فی التاریخ لإبن أثیر، ج3، ص154 ـ المناقب للخوارزمی، ص85 و موارد متعدد دیگری که حتی وقتی آقای ابوبکر میخواهد از دنیا برود، حفصه و عایشه میگویند که آیا کسی را به عنوان خلیفه معین میکنید یا نه؟ خود ابوبکر، عمر را به عنوان خلیفه معین میکند. با اینکه همه به او اعتراض میکنند و میگویند:
قد ولیت علینا فظا غلیظا. و اینکه جواب خدا را چه خواهی داد؟
المصنف لإبن أبی شیبة کوفی، ج7، ص485 ـ الملل و النحل للشهرستانی، ج1، ص25 ـ شرح نهج البلاغة لإبن أبی الحدید المعتزلی، ج1، ص164 ـ تاریخ مدینة دمشق لإبن عساکر، ج30، ص413
البدایة و النهایة لإبن کثیر، ج7، ص386 ـ تفسیر الرازی، ج12، ص50 ـ شواهد التنزیل للحسکانی، ج1، ص203 ـ الصوارم المهرقة للتستری، ص187 ـ تاریخ بغداد للخطیب البغدادی، ج8، ص284 ـ تاریخ مدینة دمشق لإبن عساکر، ج42، ص221
صحیح مسلم، ج7، ص123 ـ المستدرک علی الصحیحین الحاکم النیشابوری، ج3، ص109 و 110 و 148 ـ مسند احمد، ج3، ص14 ـ تفسیر إبن کثیر، ج4، ص123 ـ سنن الدارمی، ج2، ص 432 ـ فضائل الصحابة، ص15 ـ السنن الکبری للبیهقی، ج10، ص114 ـ مجمع الزوائد للهیثمی، ج9، ص163 السنن الکبری للنسائی، ج5، ص45 ـ المعجم الأوسط للطبرانی، ج3، ص374 ـ کنز العمال للمتقی الهندی، ج13، ص104 ـ أضواء علی السنة المحمدیة لأبو ریة، ص404 ـ تفسیر الرازی، ج8، ص173 ـ تفسیر الآلوسی، ج6، ص194 ـ الطبقات الکبری لإبن سعد، ج2، ص194
المستدرک علی الصحیحین الحاکم النیشابوری، ج3، ص111 و 134 ـ مسند احمد، ج4، ص 438 ـ سنن الترمذی، ج5، ص296
این علی، ولی هر مومن بعد از من است.
تاریخ الطبری، ج2، ص63 ـ الکامل فی التاریخ لإبن الأثیر، ج2، ص63 ـ شواهد التنزیل للحسکانی، ج1، ص486 و 545 ـ شرح نهج البلاغة لإبن أبی الحدید المعتزلی، ج13، ص211 ـ کنز العمال للمتقی الهندی، ج13، ص114ـ تفسیر الثعلبی، ج7، ص182
سوره شعراء/آیه214
12 نفر خلیفه بعد از من خواهند آمد.
صحیح بخاری، ج8، ص127 ـ صحیح مسلم، ج6، ص3 و4 ـ المستدرک علی الصحیحین الحاکم النیشابوری، ج3، ص617 و 618
سوره أنبیاء/آیه73
إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ سوره بقره/آیه124
الدر المنثور للسیوطی، ج2، ص298 ـ فتح القدیر للشوکانی، ج2، ص60
سوره مائده/آیه67
ای پیامبر! آنچه را که خداوند به تو دستور داده، ابلاغ کن.
تفسیر الثعلبی، ج5، ص276 ـ تاریخ الطبری، ج2، ص84
أیکون لنا الامر من بعدک؟ فقال رسول الله صلی الله علیه و سلم الامر إلی الله، یضعه حیث یشاء.
خلافت و جانشینی بعد از تو به عهده ما باشد؟ رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: مسئله تعیین خلیفه و امام به دست خداست و هر کس را که بخواهد امام و خلیفه قرار میدهد. الثقات لإبن حبان، ج1، ص89? ـ سیرة النبویة للزینی الدحلان، ج1، ص147 ـ حیاة محمد لمحمد هیکل، ص152
سوره طه/آیه36
سوره طه/آیات30ـ 29
سوره بقره/آیه124
سوره بقره/آیه30
یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ سوره ص/آیه26
را هم اهل سنت صراحت دارند که روایت صحیح است.
By Ashoora.ir & Night Skin